معنی مرایا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مرایا. [م َ] (ع اِ) رگها که از شیر پر شود و ریزد. (از منتهی الارب). عروقی که ممتلی از شیر گردد و از آنها شیر بیرون تراود. (از بحر الجواهر). || ج ِ مرآت و مرآه، به معنی آینه است. (از منتهی الارب) (از مهذب الاسماء). رجوع به مرآه شود. || ج ِ مَری ّ است. (از ناظم الاطباء). رجوع به مری شود. || ج ِ مَرآی است. (از ناظم الاطباء). (از فرهنگ فارسی معین). مناظر. دیدارها. منظره ها. رجوع به مَرئی ̍ و مَرآی شود.
- علم مناظر و مرایا. رجوع به مناظر شود.

فرهنگ معین

(مَ) [ع.] (اِ.) جِ مرآه.

فرهنگ عمید

مرآت

حل جدول

چیزهایی که دیده می‌شوند

آینه ها

چیزهایی که دیده می شوند

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: مرآه) آیینه ها (تک: مرآه) دیدگاه ها چشم اندازها (اسم) جمع مراآت (مرآه) آیینه ها، جمع مرئی منظرها.

فرهنگ فارسی آزاد

مَرایا، آئینه ها (مفرد: مِرآت)، در اصطلاح بیان مؤمنینی هستند که شمس مشیّت و نقطه در آنها نمایان باشد،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر