سلخ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(~.) [ع.] (اِ.) روز آخر ماه.
(سَ لْ) [ع.] (مص م.) پوست کندن.
روز آخر ماه قمری که در شام آن هلال در آسمان دیده شود، آخر ماه قمری،
(اسم مصدر) کندن پوست گوسفند یا حیوان دیگر، پوست کندن،
(ادبی) یکی از انواع سرقات ادبی که شاعر لفظ و معنی را از دیگری گرفته و با برهم زدن ترکیب عبارت و الفاظ آن را به گونۀ دیگر بیان کند،
(اسم مصدر) (ادبی) در عروض، حذف دو هجای پایانی فاعلاتن،
شب آخر ماه قمری
آخر ماه قمری
پوست کندن
پوست کندن، پوستکنی، محو، نابودی، روز آخرماه،
(متضاد) غره
پوست باز کردن، گذشت و آخر شدن ماه
سَلْخ، (سَلَخَ- یَسْلَخُ- یَسْلُخُ) جدا کردن پوست حیوان ذبح شده- پوست کندن- کندن و در آوردن- جدا کردن
سَلْخ، آخر ماه قمری- آخر ماه- پوست حیوان ذبح شده- پوست مار..،