معنی نادی در فرهنگ فارسی

نادی

نادی

  • نادِی، ندا کننده، مجلس و مجمع، کلوب، محل اجتماع و انجمن (جمع: اُنِدَیه، نَوادِی)،

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی نادی در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • نادی (فرهنگ معین): [ع.] (اِفا.) ندا کننده.
  • نادی (نام های ایرانی): دخترانه، ندا دهنده، ندا کننده
  • نادی (لغت نامه دهخدا): نادی. (ع ص) اسم فاعل از ندا. (اقرب الموارد). نداکننده. (آنندراج).
  • نادی (عربی به فارسی): چماق , گرز , خال گشنیز , خاج , باشگاه , انجمن , کانون , مجمع () چماق زدن , تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
  • نادی (فرهنگ عمید): نداکننده،
    باشگاه، انجمن،
  • نادی (حل جدول): نداکننده
  • نادی (فرهنگ فارسی هوشیار): ندا کننده