معنی عنود در فرهنگ فارسی

عنود

عنود

  • عَنُوْد، منحرف از راه و مقصد- صعب و سخت- کناره گیر و جدا از مردم- پر باران (ابر) (جمع:عُنُد)، در فارسی بیشتر به معنای منحرف از حق- ستیزه گر و پر عناد مصطلح است،

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی عنود در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • عنود (فرهنگ معین): ستیزه کار، سرکش. [خوانش: (عُ) [ع.] (ص.)]
  • عنود (لغت نامه دهخدا): عنود. [ع ُ] (ع مص) برگردیدن از راه و میل کردن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). عدول کردن و برگشتن از راه. (از اقرب الموارد). || روان گردیدن خون چندانکه خشک نگردد. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). جاری شدن خون از رگ و التیام نیافتن رگ. (از اقرب الموارد). || تنها چریدن ناقه. (از منتهی الارب) (آ ...ادامه مطلب...
  • عنود (فرهنگ عمید): ستیزه‌کار، ستیزنده،
    برگردنده از راه،
  • عنود (حل جدول): ستیزنده و گمراه
  • عنود (مترادف و متضاد زبان فارسی): ستیزه‌کار، عنادورز، عنید، کینه‌توز، کینه‌جو، گردنکش، متمرد، نافرمان
  • عنود (فرهنگ فارسی هوشیار): ستیزنده و گمراه، برگردانده از راه، برگشته از قصد و هدف