شبعان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
شبعان. [ش َ] (ع ص) سیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ج، شِباع و شَباعا. (اقرب الموارد).
شبعان. [ش َ] (اِخ) نام کوهی است در بحرین. (از معجم البلدان).
شبعان. [ش َ] (اِخ) نام قلعه است درمدینه در دیار اسیدبن معاویه. (از معجم البلدان).
فرهنگ فارسی هوشیار
ضد گرسنه، سیر
فرهنگ فارسی آزاد
شَبْعان، سیر از طعام (جمع: شِباع- شَباعی)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.