سجان | در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی - جدول یاب

سجان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سجان. [س َج ْ جا] (ع ص، اِ) زندان بان. (منتهی الارب) (دهار) (مهذب الاسماء). صاحب السجن. (اقرب الموارد). دوستاق بان. دژخیم.

سجان. [] (اِخ) دهی است از دیهای خوی بناحیت قم. (تاریخ قم ص 141).

فرهنگ عمید

زندانبان،

فرهنگ فارسی آزاد

سَجّان، زندانبان- مامور محبس

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر