معنی دیجور در فرهنگ فارسی

دیجور

دیجور

  • دَیجوُر، ظلمت- تاریکی- شب تاریک- خاک تاریک- خاک سیاه (جمع:دَیاجِیر- دَیاجِر)

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی دیجور در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • دیجور (فرهنگ معین): (دَ) [ع.] (ص.) سیاه، تاریک.
  • دیجور (لغت نامه دهخدا): دیجور. [دَ] (ع ص، اِ) خاک. (منتهی الارب). مطلق خاک. (از تاج العروس). خاک تیره ٔمایل به سیاهی چون خاکستر. (از اقرب الموارد). اسوددیجور؛ سیاه برنگ خاکستر. (از اقرب الموارد). || نیک مایل بسیاهی. (منتهی الارب). تیره رنگ مایل بسیاهی. (منتهی الارب) (از شرح قاموس). || نیک تاریک. (منتهی الارب). || انبوه از نبات خشک (و الیاء زا ...ادامه مطلب...
  • دیجور (فرهنگ عمید): بسیار تاریک: من دانم و دردمند بیدار / آهنگ شب دراز دیجور (سعدی۲: ۴۵۴)،
    (اسم) شب تاریک،
    تیره‌رنگ مایل به سیاهی،
    (اسم) خاک تیره،
    (اسم) خاکستر،
  • دیجور (حل جدول): تاریکى
  • دیجور (مترادف و متضاد زبان فارسی): تاریک، تیره، سیاه،
    (متضاد) روشن
  • دیجور (فرهنگ فارسی هوشیار): تاریکی شب، بمعنی شب دراز و بسیار تاریک