عاطل به فارسی | دیکشنری عربی

عاطل
  • بیکار , تنبل , بیهوده , بیخود , بی اساس , بی پروپا , وقت گذراندن , وقت تلف کردن , تنبل شدن , دارای اطناب , حشو , افزونه , بی مصرف , عاطل , بکار بیفتاده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر