وحل به فارسی | دیکشنری عربی - جدول یاب

وحل به فارسی دیکشنری عربی

وحل
  • کود , کودتازه , سرگین , کثافت , پول , الوده کردن , خراب کردن , زحمت کشیدن , لجن وگل , لعاب , چیز چسبناک , لجن مال کردن , خزیدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر