نظم به فارسی | دیکشنری عربی

نظم
  • طرح رقص یا بالت را ریختن , درحال رقص یا بالت بودن , تعدیل کردن , میزان کردن , بمایه دراوردن , زیرو بم کردن , برابری کردن , یک پرده یا مقام , تحریر دادن , تنظیم کردن , ملایم کردن , نرم کردن , اواز خواندن , سازمان دادن , تشکیلا ت دادن , درست کردن , سرو صورت دادن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر