نظام به فارسی | دیکشنری عربی
نظام
-
فرمان , امر , حکم , مشیت , تقدیر , ایین , پیوند نامه , مقاوله نامه , موافقت مقدماتی , پیش نویس سند , اداب ورسوم , تشریفات , مقاوله نامه نوشتن , سیستم , دستگاه , منظومه
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.