مقدمة به فارسی دیکشنری عربی
مقدمة
-
جلو () , قدامی , پیش نما , نزدیک نما (در برابر دور نما) , منظره جلو عکس , زمین جلو عمارت , مقدمه , دیباچه , معارفه , معرفی , معرفی رسمی , اشناسازی , معمول سازی , ابداع , احداث , سوراخ , شکاف , اغاز عمل , پیش در امد , افشا , کشف , مطرح کردن , باپیش در امداغاز کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.
آخرین مطالب وبلاگ
![معنی و تعبیر شکل زن باردار [حامله] در فال قهوه چیست ؟](https://www.jadvalyab.ir/blog/wp-content/uploads/2022/05/7-similar-to-the-image.jpg)


