مقدمة به فارسی | دیکشنری عربی - جدول یاب

مقدمة به فارسی دیکشنری عربی

مقدمة
  • جلو () , قدامی , پیش نما , نزدیک نما (در برابر دور نما) , منظره جلو عکس , زمین جلو عمارت , مقدمه , دیباچه , معارفه , معرفی , معرفی رسمی , اشناسازی , معمول سازی , ابداع , احداث , سوراخ , شکاف , اغاز عمل , پیش در امد , افشا , کشف , مطرح کردن , باپیش در امداغاز کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر