مستقل به فارسی | دیکشنری عربی
مستقل
-
مستقل , خودمختار , ارادی , عمدی , خودبخود , منسوب به دستگاه عصبی خودکار , خود مختار , دارای قدرت مطلقه
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.