مرض به فارسی | دیکشنری عربی

مرض
  • بیماری مزمن , درد , ناراحتی , ناخوشی , مرض , علت , دچارعلت کردن , ناخوش , رنجور , سوء , خراب , خطر ناک , ناشی , مشکل , سخت , بیمار , بد , زیان اور , ببدی , بطور ناقص , از روی بدخواهی و شرارت , غیر دوستانه , زیان , بیماری , کسالت , شرارت , بدی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر