مد به فارسی دیکشنری عربی
مد
-
جریان , عید , کشند داشتن , جزر ومد ایجاد کردن , اتفاق افتادن , کشند
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.