مجنون به فارسی دیکشنری عربی
مجنون
-
دیوانه , شوریده , شکاف دار , مرد دیوانه
-
دیوانه , مجنون , بی عقل , احمقانه , ماه زده , عصبانی , از جا در رفته , شیفته , عصبانی کردن , دیوانه کردن , ادم بی پروا و وحشی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.