لمحة به فارسی | دیکشنری عربی - جدول یاب

لمحة به فارسی دیکشنری عربی

لمحة
  • برانداز , برانداز کردن , نگاه , نگاه مختصر , نظراجمالی , مرور , نگاه مختصرکردن , نظر اجمالی کردن , اشاره کردن ورد شدن برق زدن , خراشیدن , به یک نظر دیدن , نگاه کم , نگاه انی , نظر اجمالی , نگاه سریع , اجمالا دیدن , بیک نظر دیدن , اتفاقا دیدن , نگاه زیر چشمی , نگاه دزدکی , طلوع , ظهور , نیش افتاب , روزنه , روشنایی کم , جیک جیک , جیرجیرکردن , جیک زدن , باچشم نیم باز نگاه کردن , از سوراخ نگاه کردن , طلوع کردن , جوانه زدن , اشکار شدن , کمی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر