غراب به فارسی | دیکشنری عربی

غراب
  • غراب , کلا غ , اهرم , دیلم , بانگ زدن , بانگ خروس , زاغچه , زاغی , کلا غ پیشه , کلا غ سیاه , کلا غ زنگی , مشکی , حرص زدن , غارت کردن , قاپیدن , با ولع بعلیدن , صید , شکار , طعمه شکاری , چپاول , رخ , کلا غ زاغی , کلا هبردار , کلا هبرداری کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر