علق به فارسی | دیکشنری عربی

علق
  • اویختن , اویزان کردن , بدار اویختن , مصلوب شدن , چسبیدن به , متکی شدن بر , طرزاویختن , مفهوم , تردید , تمایل , تعلیق , اویزان شدن یا کردن , اندروابودن , معلق کردن , موقتا بیکار کردن , معوق گذاردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر