علاج به فارسی | دیکشنری عربی

علاج
  • علا ج , شفا , دارو , شفا دادن , بهبودی دادن , گزیر , درمان , میزان , چاره , اصلا ح کردن , جبران کردن , درمان کردن , معالجه , مداوا , تداوی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر