صور به فارسی دیکشنری عربی
صور
-
نمایش دادن (بوسیله نقشه و مانند ان) , نقش کردن , مجسم کردن , رسم کردن , شرح دادن , توضیح دادن , بامثال روشن ساختن , نشان دادن , مصور کردن , اراستن , مزین شدن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.