ذراع به فارسی | دیکشنری عربی

ذراع
  • بازو , مسلح کردن , بادبان سه گوش جلو کشتی , لب زیرین , دهان , حرف , ارواره , نوسان کردن , واخوردن , پس زنی , وقفه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر