جسم به فارسی | دیکشنری عربی

جسم
  • جسد , تنه , تن , بدن , لا شه , جسم , بدنه , اطاق ماشین , جرم سماوی , دارای جسم کردن , ضخیم کردن , غلیظ کردن , مقصود , شی ء

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر