ثب به فارسی دیکشنری عربی
ثب
-
جست وخیز کردن , رقاصی کردن , ریختن , دم کردن , القاء کردن , بر انگیختن , ریزش , پاشیدن , تراوش بوسیله ریزش , مقدار ریزپ چیزی , ریزش بلا انقطاع ومسلسل , روان ساختن , افشاندن , جاری شدن , باریدن , پر بودن , فراوان بودن , بارور بودن , زاییدن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.
آخرین مطالب وبلاگ



