تحول به فارسی | دیکشنری عربی
تحول
-
اونگان شدن یا کردن , تاب خوردن , چرخیدن , تاب , نوسان , اهتزاز , اونگ , نوعی رقص واهنگ ان
-
تغییر شکل یافتن , تغییر شکل دادن , دگرگون کردن , نسخ کردن , تبدیل کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.