اضطراب به فارسی | دیکشنری عربی

اضطراب
  • اشوب , اضطراب , جنبش , اغتشاش , هیاهو , اختلا ل , مزاحمت , سراسیمه کردن , گیج کردن , گرم شدن کله (در اثر مشروب) , دست پاچه کردن , عصبانی کردن , اشفتن , مضطرب کردن , سراسیمگی , دست پاچگی , هنگامه , همهمه , غوغا , شلوغ , جنجال , التهاب , اغتشاش کردن , جنجال راه انداختن , ناارامی , اشفتگی , بیقراری , بیتابی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر