اصلاح به فارسی | دیکشنری عربی

اصلاح
  • تعمیر کردن , مرمت کردن , درست کردن , رفو کردن , بهبودی یافتن , شفا دادن , باز خرید , خریداری و ازاد سازی , رستگاری , بهسازی , بازساخت , بهسازی کردن , ترمیم کردن , اصلا حات , تجدید سازمان , اصلا ح , تهذیب

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر