کارگشا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
کارگشا. [گ ُ] (نف مرکب، اِ مرکب) کارگشای. تسهیل کننده ٔ کار. گشاینده ٔ کار. رجوع به کارگشای شود. || کسی که کارهای مردم را روبراه کند. واسطه. دلال.
فرهنگ معین
(گُ) (ص فا.) مشکل گشا، چاره جو.
فرهنگ عمید
[عامیانه] کسی که به دیگری کمک میکند و کار او را راه میاندازد، آنکه مشکل کسی را برطرف میسازد، گشایندۀ کار،
دلال، واسطه،
(اسم، صفت) خداوند،
حل جدول
مشکل گشا، چاره جو
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.