فروزان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(فُ) (ص فا.) تابان، درخشان.
فرهنگ عمید
تابان، درخشان،
حل جدول
ثاقب
مترادف و متضاد زبان فارسی
تابان، درخشنده، روشن، منور، نورانی، وهاج
فرهنگ فارسی هوشیار
درخشنده، افروزنده، تابنده، روشن
فرهنگ پهلوی
نورانی، شعله ور
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.