عمامه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
(عِ مِ) [ع. عمامه] (اِ.) دستار، پارچه ای دراز که دور سر پیچند.
فرهنگ عمید
شالی که دور سر میبندند، دستار،
حل جدول
سربند
دستار
سرپیچ
فرهنگ واژههای فارسی سره
دستار
مترادف و متضاد زبان فارسی
دستار، عصابه، مندیل
فرهنگ فارسی هوشیار
دستار سر، آنچه بر سر پیچند
فرهنگ فارسی آزاد
عِمامَه، دستار- قیامت- قحطی (در فارسی عَمّامه تلفظ می کنند) (جمع:عَمائِم-عِمام)،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.