معنی سرواده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سرواده. [س َرْ دَ / دِ] (اِ) قافیه ٔ شعر همچو بهار و نگار و هزار و زمین و کمین و امین. حرف دال در این لغت و لغت ماقبل بنا بر قاعده ٔ کلی نقطه دار است. (برهان). قافیه باشد. (اوبهی). قافیه ٔ شعر. (رشیدی):
به شعر خواجه منم داد شاعری داده
بجای خویش معانی از او و سرواده.
خجسته.
رجوع به سرواره شود.

فرهنگ معین

شعر، قافیه شعر. [خوانش: (سَ دَ) (اِ.)]

فرهنگ عمید

شعر،
قافیۀ شعر،

حل جدول

قافیه شعر

فرهنگ فارسی هوشیار

قافیه شعر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر