استثمار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
استثمار. [اِ ت ِ] (ع مص) میوه خواستن. || میوه چیدن. (غیاث). || از رنج دیگری برخوردن.
فرهنگ معین
(اِ تِ) [ع.] (مص م.) بهره برداری کردن از دسترنج دیگری.
فرهنگ عمید
بهره بردن ناعادلانه از حاصل کار دیگران، بهرهکشی،
(سیاسی) استفادۀ ناعادلانۀ کشورهای قوی از منابع اقتصادی کشورهای ضعیف،
بهره گرفتن از چیزی،
حل جدول
بهره کشی
بهرهکش
بهرهکشی
فرهنگ واژههای فارسی سره
بهره کشی
مترادف و متضاد زبان فارسی
بهرهجویی، بهرهکشی، بهرهگیری، سلطهجویی، سلطهگری
فرهنگ فارسی هوشیار
نتیجه ثمر کسی را خواستن نتیجه
فرهنگ فارسی آزاد
اِسْتِثْمار، میوه خواستن و میوه چیدن، کسی را بکاری واداشتن و از نتیجه آن بهره بردن،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.