ارزنده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
ارزنده. [اَ زَ دَ / دِ] (نف) که ارزد. دارای ارزش:
اندر بن شوراب زبهر چه نهاده ست
چندین گهر و لولو ارزنده ٔ زیبا.
ناصرخسرو.
منده ٔ من نگار صوفی طبع
آن بصد جان صافی ارزنده.
سوزنی.
|| دارای اعتبار: این سند ارزنده است، یعنی اعتبار دارد.
فرهنگ معین
باارزش، شایسته، سزاوار. [خوانش: (اَ زَ دِ) (ص فا.)]
فرهنگ عمید
ارزشدار، بهادار، دارای ارزش،
محترم،
حل جدول
باارزش، شایسته، سزاوار
گرانمایه
نفیس
مترادف و متضاد زبان فارسی
ارزشمند، بهادار، پربها، گرانبها، نفیس، شایسته، لایق، معتبر،
(متضاد) رخیص، کمبها
فرهنگ فارسی هوشیار
دارای ارزش
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.