معنی گوزن در فرهنگ عمید

گوزن

گوزن

  • پستانداری شبیه ‌گاو با شاخ‌های بلند و چند شاخه که از شیر، گوشت و پوست آن استفاده می‌شود و در جنگل زندگی می‌کند،

    * گوزن شمالی: (زیست‌شناسی) = * گوزن قطبی

    * گوزن قطبی: (زیست‌شناسی) نوعی گوزن که در سرزمین‌های قطبی به‌سر می‌برد و از علف‌های زیر برف تغذیه می‌کند و آن را برای کشیدن سورتمه روی برف تربیت می‌کنند،

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی گوزن در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • گوزن (فرهنگ معین): (گَ وَ) (اِ.) هر یک از جانوران متعلق به گونه های مختلف تیره گوزن ها در اندازه و رنگ های گوناگون، گاو کوهی.
  • گوزن (تعبیر خواب): دیدن گوزن وبز کوهی ونخجیرو آنچه به این ماند روزی حلال به وی رسد - یوسف نبی علیه السلام
  • گوزن (لغت نامه دهخدا): گوزن. [گ َ وَ] (اِ) گاو کوهی. (لغت فرس ص 378). گاو کوهی ماده. (صحاح الفرس). نوعی از گاو کوهی باشد، و شاخهای او به شاخهای درخت خشک شده ماند. گویند آب گوشه های چشم او تریاق زهرهاست. (برهان). گاوکوهی را گویند که شاخهای بلند دارد و از گوشه های چشم او تریاق برآید و چون از مادر بزاید بر ران آن نقطی چند سیاه پدیدار است و هر ن ...ادامه مطلب...
  • گوزن (فارسی به عربی): ظبی
  • گوزن‬ (فارسی به ترکی): geyik
  • گوزن (حل جدول): اِراخ
  • گوزن (مترادف و متضاد زبان فارسی): آهو
  • گوزن (گویش مازندرانی): کسی که زیاد می گوزد
  • گوزن (فرهنگ فارسی هوشیار): گاو کوهی