معنی گداختن در فرهنگ عمید

گداختن

گداختن

  • فلز یا چیز دیگر را به قوۀ حرارت ذوب‌ کردن،

    (مصدر لازم) آب ‌شدن یا واشدن جسم جامد در اثر حرارت، گدازیدن، پزاختن،

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی گداختن در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • گداختن (فرهنگ معین): (مص م.) آب کردن، ذوب کردن، (مص ل.) آب شدن فلز و روغن و غیره به وسیله حرارت، ذوب شدن، لاغر کردن، کاستن. [خوانش: (گُ تَ) [په.]]
  • گداختن‌ (فارسی به انگلیسی): Melt
  • گداختن (لغت نامه دهخدا): گداختن. [گ ُ ت َ] (مص) آب کردن. ذوب کردن. حل کردن میعان فلزی یا برف و یخ بوسیله ٔ حرارت. مَیع. تَمَیﱡع: فِتنَه، گداختن و در آتش انداختن سیم و زر جهت امتحان. اصطهار؛ گداختن چیزی را. صَهر؛ گداختن چیزی را. صَلج، گداختن سیم را. جَمل، گداختن پیه را. اجمال، گداختن پیه را. اجتمال، گداختن پیه را. هم َّ؛ گداختن پیه را. (منتهی ا ...ادامه مطلب...
  • گداختن (فارسی به عربی): ذب، ذوب، ذوبان
  • گداختن‬ (فارسی به ترکی): eritmek
  • گداختن (حل جدول): ذوب کردن
  • گداختن (مترادف و متضاد زبان فارسی): آب کردن، تافتن، ذوب کردن
  • گداختن (فرهنگ فارسی هوشیار): ذوب کردن، حل کردن