معنی کرایه در فرهنگ عمید

کرایه

کرایه

  • مزد، اجرت،

    پولی که مستاجر بابت اجارۀ خانه، مغازه، یا دواب بدهد، کرا،

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی کرایه در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • کرایه (فرهنگ معین): (کِ یِ) (اِ.) گرفته شده از «کراء» عربی. مزد، اجرت.
  • کرایه‌ (فارسی به انگلیسی): Hire, Lease
  • کرایه (لغت نامه دهخدا): کرایه. [ک ِ ی َ / ی ِ] (از ع، اِ) مأخوذ از کراء تازی. (از فرهنگ فارسی معین).اجرت بار کردن اسب و شتر و غیره و اجرت نشستن در خانه و دکان مردم باشد. (از برهان) (آنندراج). پول و اجرتی که در ازای بارکشی ستور و نشستن در خانه و دکان و جز آن می دهند. مال الاجاره. مزد. اجرت. (ناظم الاطباء). || به مزد دادن چیزی چون خانه و جز آن ...ادامه مطلب...
  • کرایه (فارسی به عربی): اجره، ایجار، تاجیر، شحن
  • کرایه (حل جدول): اجاره
  • کرایه (مترادف و متضاد زبان فارسی): اجاره‌بها، اجاره، حق‌العمل، مزد، منفعت
  • کرایه (فرهنگ فارسی هوشیار): اجرت بار کردن، مال الاجاره، اجرت، مزد
  • کرایه (فارسی به آلمانی): Anstellen, Engagieren [verb], Fahrgeld (n), Fahrpreis (m), Kost (f), Mieten, Vermieten, Miete (f), Mieten, Pacht (f), Pacht [noun], Vermieten