نق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
(نِ) (اِ.) (عا.) غرغر، بهانه، بهانه جویی.
فرهنگ عمید
* نق زدن
* نق زدن: (مصدر لازم) [عامیانه] بهانهجویی کردن و غر زدن، غرغر کردن،
* نقنق کردن: [عامیانه] = * نق زدن
حل جدول
زدنی ناراضی
کار بهانه گیر
بهانه جویی
زدنی ناراضی، کار بهانه گیر، بهانه جویی
مترادف و متضاد زبان فارسی
غر، غرغر، غرولند، لندش، نقنق
فرهنگ فارسی هوشیار
نادرست نویسی نغ پارسی است (اسم) بهانه جویی، غرغر.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.