مخت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مخت. [م ُ خ ِت ت] (ع ص) کم گرداننده بهره یا بخت کسی را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که کم می کند و زیان میرساند. (ناظم الاطباء). || شرم دارنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). شرمگین. (ناظم الاطباء).
مخت. [م ُ] (اِ) به معنی امید و امیدواری باشد و به عربی رجا گویند. (برهان). امیدو رجا. (آنندراج) (انجمن آرا). رجا و امید و امیدواری. (ناظم الاطباء). امید. (فرهنگ رشیدی):
هر که دارد در جهان یک ذره مخت
دیگ سودایش بماند نیم پخت.
شهاب الدین (از فرهنگ رشیدی).
(مُ خْ) (اِ.) امید، امیدواری.
امید، امیدواری،
امیدواری



