معنی شین در فرهنگ عمید

شین

شین

  • نام حرف «ش»،

  • عیب کردن، کسی را عیب کردن و به زشتی نسبت دادن،

    (اسم) [مقابلِ زین] عیب، زشتی، بدی،

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی شین در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • شین (فرهنگ معین): (اِ.) نام شانزدهمین حرف الفبای فارسی، ش.
  • شین‌ (فارسی به انگلیسی): Shortcoming
  • شین (لغت نامه دهخدا): شین. (ع اِ) حرفی از حروف معجمه هجا مهموسه. (آنندراج) (از منتهی الارب). نام حرف سیزدهم از الفبای ابتثی و حرف بیست ویکم از الفبای ابجدی. (ناظم الاطباء). نام حرف شانزدهم از الفبای پارسی. (ناظم الاطباء):
    همیشه تا نُقَطی برزنند بر سر زای
    همیشه تا سه نُقَط برنهند بر سر شین.
    فرخی.
    از این حور عین و قر ...ادامه مطلب...
  • شین (حل جدول): از حروف الفبا
  • شین (فرهنگ فارسی هوشیار): زشتی، عیب
  • شین (فرهنگ فارسی آزاد): شَیْن (شأن-یَشِیْنُ) عیب کردن- تقبیح نمودن- زشت نمودن،