معنی سپیده در فرهنگ عمید

سپیده

سپیده

  • سفیدی و روشنایی صبح،

    (زیست‌شناسی) [قدیمی] = سفیده

    [قدیمی] = سفیداب

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی سپیده در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • سپیده (فرهنگ معین): (س دِ) (ص مر.) روشنایی کمی که هنگام آغاز صبح در آسمان مشرق پدیدار می شود، سفیده.
  • سپیده (نام های ایرانی): دخترانه، سحرگاه، سپیدی چشم، روشنی کم رنگ آسمان قبل از طلوع افتاب
  • سپیده (لغت نامه دهخدا): سپیده. [س َ / س ِ دَ / دِ] (اِ مرکب) (از: سپید + َه، پسوند صفت ساز) در پهلوی «سپتک ». گلی است. «خسرو کواتان بند 87» (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). گیاهی است شبیه نی بوریا. (یادداشت مؤلف). || پهنای روشنی صبح صادق. (برهان) (آنندراج) (غیاث):
    چنین تا سپیده بر آمد ز جای
    تبیره بر آمد ز پرده سرای.
    فردوسی....ادامه مطلب...
  • سپیده (فارسی به عربی): ابیض
  • سپیده (حل جدول): پگاه، بامدادان
  • سپیده (مترادف و متضاد زبان فارسی): بامدادان، سپیده‌دم، سحر، سپیده‌دمان، سحرگاهان، سفیده، شفق، طلیعه، فجر،
    (متضاد) غروب، فلق
  • سپیده (فرهنگ فارسی هوشیار): پهنای روشنی صبح صادق
  • سپیده (فرهنگ پهلوی): آغاز بامداد
  • سپیده (فارسی به آلمانی): Weiß