بلدان | در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی - جدول یاب

بلدان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بلدان. [ب َ ل َ] (ع اِ) تثنیه ٔ بلد درحال رفع. دو بلد. دو شهر. رجوع به بلد شود. || (اِخ) بصره و کوفه. (اقرب الموارد).

بلدان. [ب ُ] (ع اِ) ج ِ بَلد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). شهرها. (آنندراج) (غیاث). رجوع به بلد شود: پسر گفت ای پدر فواید سفر بسیار است از نزهت خاطر... و تفرج بلدان و مجاورت فلان. (گلستان). رعیت بلدان از مکاید ایشان مرهوب. (گلستان).

فرهنگ عمید

بلد

مترادف و متضاد زبان فارسی

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: بلد) شهرها جایباش ها (اسم) جمع بلد شهرها.

فرهنگ فارسی آزاد

بٌلدان، بذیل کلمات بَلَد و بَلدَ. مراجعه شود (بمعنی شهرها و اقالیم است.)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر