معنی اراده در فرهنگ عمید

اراده

اراده

  • عراده

  • نیرویی ارادی و نفسانی که شخص را برای رسیدن به هدف وادار به انجام عمل می‌کند،

    خواست، میل، قصد،

    تصمیم جدّی،

    (تصوف) علاقۀ درونی سالک برای رسیدن به حق و حقیقت،

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی اراده در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • اراده (فرهنگ معین): (مص م.) خواستن، (اِ.) خواست، میل، آهنگ. [خوانش: (اِ دِ) [ع. اراده]]
  • اراده‌ (فارسی به انگلیسی): Backbone, Decision, Determination, Purpose, Resoluteness, Resolution, Resolve, Single-Mindedness, Stability, Volition, Wheel, Will, Willpower
  • اراده (لغت نامه دهخدا): اراده. [اِ دَ] (ع مص، اِمص) اِراده. اِرادت. خواستن. (تاج المصادر بیهقی). خواست. خواسته. خواهش. میل. قصد. آهنگ. کام. دَهر. (منتهی الارب): و واقف گردان او را بدرستی اختیار کردنت در آنچه جسته ای آنرا و صواب بودن بآنچه اراده کرده ای. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 314).
    نه بی ارادت او بر زمین ببارد ابر
    نه بی مشیت او بر ...ادامه مطلب...
  • اراده (فارسی به عربی): اراده، س، إراده
  • اراده (فرهنگ واژه‌های فارسی سره): کامش، پشتکار، آهنگ، خواست، یازش
  • اراده (حل جدول): آهنگ، پشتکار، تصمیم، خواست، عزم، غرض، قصد، مشیت، میل
  • اراده (واژه پیشنهادی): هم
  • اراده (فرهنگ فارسی هوشیار): دوست داشتن
  • اراده (فارسی به ایتالیایی): volontà
  • اراده (فارسی به آلمانی): Möchte, Testament (n), Werde, Werden, Wille (f), Willen