خلاصه داستان قسمت ۸۶ سریال ترکی بهار + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۸۶ سریال ترکی بهار را برایتان گذاشته ایم، امیدوارم خوشتون بیاد. با ما همراه باشید. سریال بهار توسط نسلیهان یشیلیورت کارگردانی شده است و آسنا بولبلوگلو نیز بهعنوان تهیهکننده این مجموعه شناخته میشود. این سریال در کشور ترکیه تولید شده است و روزهای فرد از شبکه ترکی جم تیوی به زبان فارسی پخش میشود. بهار، بیست سال پیش، از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد، اما به جای اینکه حرفه پزشکی را دنبال کند، خانهدار شدن را انتخاب کرد. او با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. اما ناگهان خانواده به ظاهر خوشحال یاووز اوغلو با بیماری بهار دچار مشکلاتی میشود. پزشک بهار، اورن، مصمم به نجات اوست و میگوید تنها راه حل، پیوند کبد است؛ اما تنها کبد سازگار خانواده، متعلق به تیمور است!
قسمت ۸۶ سریال ترکی بهار
بهار رفته سراغ جنیفر دکتر معروفی که بهش گفته بودن و ازش میخواد تا اورن را معاینه کنه او میگه سرش شلوغه نمیتونه اما بهار ازشون میخواد تا تلاششونو بکنه چون دکتر اورن از پزشک های خوب ماست اینجوری فقط به اون کمک نمیکنین به تمام مریض هاشونم کمک میکنین سپس شماره شو میده تا اگه وقت کرد حتما بهش زنگ بزنه او قبول میکنه و میره. نورا از اینکه روز تولدش هیچکی یادش نیست و کسی بهش زنگ نزده تا تبریک بگه حسابی احساس تنهایی میکنه و گرفته ست حالش و به ساحل رفته اونجا گل چیچک در حال قدم زدنه که نورا را میبینه و میره سراغش او باهاش درد و دل میکنه و گل چیچک میگه من یادم بود خواستم بهت زنگ بزنم یادم رفت! و بهش تبریک میگه اما نورا میگه من از شما توقع ندارم آخرین نفری هستین که ازش توقع داشتم و بعد از کمی درد و دل به سمت خانه میره. تیمور و رنگین به رستوران رفتن که اونجا میبینن تو همون رستوران افسون با آلاز و سرن هم هستن که جا میخورن بعد از کمی نشستن پیش هم آلاز و سرن به بهونه مورد اورژانسی از اونجا میرن و رنگین و تیمور هم میرن سر میز خودشون که رزرو کردن.
نزدیک های صبح دکتر جنیفر به بهار زنگ میزنه که بهار میگه اشتباه گرفتین و میخوابه یهو به خودش میاد و سریعا بهش زنگ میزنه دکتر میگه عیب نداره تا قبل از ساعت ۹ صبح اینجا باشین زمان زیادی ندارم بهار قبول میکنه و سریع به اورن زنگ میزنه و میگه بیا این آدرسی که میگم سریع بیا و خودشم آماده میشه تا راه بیوفته. آنها وقتی به هتل میرین اورن ازش میپرسه اینجا چخبره؟ چیشده؟ چرا اومدیم اینجا؟ او ازش مدام سوال میکنه که وقتی میرسن به اتاق جنیفر اورن با دیدنش جا میخوره سپس به داخل میرن. جنیفر میگه قبل از رفتنم میتونم عملش کنم ولی ریسکم داره میدونین که ۴نفرو عمل کردم ۳تاشون خوب بود یکیشون نه اورن لازم قبول میکنه و وقتی از اونجا میرن به بهار میگه چجوری تونستی راضیش کنی؟ بهار میگه از همون انرژی همیشگیم استفاده کردم سپس به بیمارستان میره و به تیمور میگه که هزینه های عملو از بیمارستان بده او میگه خیلی زیاده هزینه اش نمیتونیم بهار میگه یا قبول میکنی تو پیج فضای مجازیم عکست میاد کنار جنیفر و میری بالا یا قبول نمیکنی و ازشون میخوام تو هزینه کمک کنن و برای تو و بیمارستان بد میشه! فکراتو بکن و میخواد بره که تیمور قبول میکنه و میگه باشه و امضاء میکنه….