خلاصه داستان قسمت ۴۶ سریال ترکی مروارید سیاه + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۴۶ سریال ترکی مروارید سیاه می باشید همراه ما باشید. سریال ترکی مروارید سیاه (Siyah İnci) به کارگردانی بنال طیری در سال ۲۰۱۷ برای شبکه استار تی وی ترکیه ساخته شد. فیلمنامه این اثر توسط یکتا تورون نوشته شده و در ژانر درام و عاشقانه قرار دارد. سریال داستان عشق پرشور هازال، با بازی هانده ارچل، و کنعان، با بازی تولگاهان ساییشمان را روایت می کند. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ هانده ارچل Hande Erçel، تولگاهان سایسمان Tolgahan Sayisman، برک هاکمان Berk Hakman و….
قسمت ۴۶ سریال ترکی مروارید سیاه
خانواده دمیر اوغلو تو سالن نشستن و منتظرن تا وکیل وصیت نامه را بخونه. وکیل شروع به خوندن میکنه و سهم مشخصی به ایرماک میده سپس سهمی مشخص به سینان میده اونم به شرطی که سینان میگه یعنی چی؟ وکیل میگه یعنی فقط میتونین استفاده کنین نمیتونین تا روز مرگتون بفروشینش و با جابه جاش کنین با چیزی سینان عصبی میشه و بهم میریزه و وقتی سهم وورال را میشنوه بیشترعصبی میشه و بهم میریزه و میخواد از خونه بره بیرون که وورال میره پیشش و جلوشو میگیره و میگه تو چت شده؟ سینان میگه چی شده؟ بعد از مرگشم بهت ثابت کرده که منو دوست نداشته! وورال بهش میگه من هیچکدوم از اموالی که بهم رسیده را نمیخوام! اگه بهم کمک کنی تا قاتل مامانو عزیز توپراک و کنعانو بندازم زندان همه ی اموالو میدم به تو! سینان جا خورده و قبول میکنه که بهش کمک کنه.
ژاله قنبرو به گفته غزال تعقیب میکنه که میبینه به یه ساختمان متروکه میره و اونجا با دافنه قرار داشته ژاله جا خورده و حرف های اونارو ضبط میکنه و وقتی بیرون میره به غزال زنگ میزنه و خبر میده او حسابی جا خورده و وقتی تلفنو قطع میکنه دچار افت فشار میشه و از حال میره که میره دکتر و آزمایش میده که بهش میگه چیز خاصی نیست فقط به تغذیه تون برسین و از استرس دور باشین تا دچار آفت فشار نشین سپس ازش میخواد یه تست حاملگی هم بگیره که بهش میگه شما اصلا باکره هستین غزال شوکه میشه و از بیمارستان بیرون میاد و رو نیمکت میشینه سپس یاد همه اتفاق هایی که سرش اومده میوفته و گریه میکنه و بهم ریخته سپس میره سمت خونه و با وورال دعوا میکنه سر این موضوع سپس از اونجا میره تو اتاقش. بعد از چند دقیقه میخواد بره پیشش که میبینه قنبر فلشی به وورال داد بعد از رفتن قنبر میره داخل و وانمود میکنه فشارش دوباره افتاده و سریع فلشو برمیداره و میزاره جیبش. وورال میبرتش تو اتاقش و غزال واسه اینکه او نفهمه فلشو برداشته بهش میگه پیشم بمون بعدش بریم بیرون یکم هوا بخورم او قبول میکنه….