خلاصه داستان قسمت ۲۷ سریال ترکی داستان یک شب + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۷ سریال ترکی داستان یک شب می باشید همراه ما باشید. سریال ترکی داستان یک شب یکی از مجموعه‌های تلویزیونی ترکی است که بخاطر بازیگران خود بسیار مورد توجه قرار گرفت. سریال ترکی داستان یک شب (Bir Gece Masalı) به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و نویسندگی سلدا آکین (Selda Akin)، ادا تزجان (Eda Tezcan) و جیهان چالیسکانتورک (Cihan Çaliskantürk) در سال ۲۰۲۴ ساخته شد. بوراک دنیز و سو بورجو یازجی کوشکون بازیگران اصلی این اثر هستند.
قسمت ۲۷ سریال ترکی داستان یک شب
جان افزا بعد از حرف زدن با پدرش بهم ریخته و میره پیش مادربزرگش و بقیه سپس منتظر اومدن ماهر میشن. ماهر با صالح رفتن سراغ اورهان که پیداش کرده بوده. اونجا باهاش دست به یقه میشن و جلوی رفتنشو میگیرن ماهر بهش میکه که بوریس تورو دست به سر کرده بهتره همکاری کنی بهت وعده داده ردت میکنه؟ مدارکتو صالح تو یه روز جور کرد تموم شد! وقتی میخواد ازش اعتراف بگیره و او حرف بزنه یه نفر از دور بهش شلیک میکنه که اورهان رو زمین میوفته. ماهر دنبالش میدوعه که باهاش درگیر میشه که تو اون کش مکش تیری در میره و ماهر زخمی میشه و رو زمین میوفته. سودا با فرمان تو بیمارستان هستن که بهشون خبر میدن برادرتون فوت کرده او بهم میریزه و رو زمین میشینه و گریه میکنه جابر به اونجا میره که سودا باهاش دعوا میکنه به خاطر کشتن برادرش جابر با حالی داغون میشینه رو نیمکت.
جان افزا استرس گرفته و با موبایل هرچی به ماهر زنگ میزنه میبینه خاموشه که استرسش بیشتر میشه. مراسم شروع شده و جان افزا به مراسم میره و رو صندلی میشینه ماهر به کمک صالح روپا شده و خودشونو میرسونن به مراسم ولی ماهر اصلا به روی خودش نمیاره که تیر خورده. وقتی میخواد مراسم عقد شروع بشه کورشاد به اونجا میره که ماهر با دیدنش شوکه میشه. همه تعجب میکنن ماهر بهش میگه گمشو از اینجا برو! واسه چی اومدی؟ تو اینجا چیکار میکنی؟ گمشو برو! اونا باهم بحث میکنن که در آخر جان افزا بهش میگه این واقعیته او پدر منه و نمیتونیم چیزیو تغییر بدیم وقتی ناراضیه نمیتونم! و کورشاد اونو از اونجا میبره و بهش میگه پشت سرتو نگاه نکن! جان افزا با گریه میره ماهر، جان افزارو صدا میزنه و دنبالش میخواد بره که تو راه میوفته رو زمین همه دورش میرن و به آمبولانس زنگ میزنن…
