خلاصه داستان قسمت ۲۶۳ سریال ترکی قضاوت + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۶۳ سریال ترکی قضاوت هستید پس تا آخر این پست همراه ما باشید. قضاوت یک مجموعه تلویزیونی ترکی محصول شرکت آی یاپیم به کارگردانی علی بیلگین، نوشته سما ارگنکون و به تهیه کنندگی کرم چاتای است. اولین قسمت آن در ژانر درام جنایی در ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۱ پخش و با استقبال بسیار بینندگان مواجه شد. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. فصل سوم آن نیز از ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ پخش شد و این سریال در ۹۵ قسمت به پایان رسید.
قسمت ۲۶۳ سریال ترکی قضاوت
دادستان افه رفته به اتاق دکتر و ازش میپرسه که چه بلاهایی سر توچه اومده و وضعیتش چه جوریه او وضعیت را براش تعریف میکنه و بهش میگه که تجاوز هم شده افه به هم ریخته و با قیافه درب و داغون از اتاق بیرون میره که جیلین وقتی میبینه دادستان افه از اتاق دکتر بیرون اومد سریع میره پیشش و میگه چی شد؟ او از وضعیت ظاهری دادستان افه میفهمه ماجرا چی بوده و شروع میکنه به گریه کردن و بهش میگه نباید ارن چیزی بفهمه! افه میگه بالاخره که چی؟ آخرش میفهمه! جیلین میگه الان نباید بفهمه همینجوری داغونه یه پدره از این داغونتر نشه هوای رفیقمونو داشته باشیم! ارن از روی عصبانیت با رئیس کلانتری دعوا کرده و بهش حمله کرده به خاطر اینکه اونو تنهایی فرستاده بوده تا اطلاعات جمع کنه دادستان اجلال با مدیر کلانتری صحبت میکنه درباره این موضوع و ازش میخواد که ارن تنبیه بشه. رئیس کلانتری میگه نمیخواد وضعیت خوبی نداشته حال روحیش خوب نبوده درکش میکنم اما دادستان اجلال میگه که نباید بدون تنبیه بمونه این کارش!
ایلگاز با دیدن آنیل و گوکسو ازشون میپرسه که چیزی پیدا کردن یا نه آنها همه چیو بهش میگن و ایلگاز بشون میگه نباید ارن چیزی بفهمه همینجوری رو پاهاش نمیتونه وایسه! همه تو بیمارستان جمعن و منتظر بهتر شدن حال توچه هستن. ایلگاز تو خونه بزرگش تنها مونده و حسابی احساس بیچارگی و تنهایی میکنه. ارن رفته پیش دکتر که میبینه هنوز وضعیت توچه تغییری نکرده وقتی به حیاط میره افه بهش میگه دادستان ارشد با هم صحبت کنیم؟ او تایید میکنه و میرن تا صحبت کنن. اونجا به ارن ماجرای تجاوز را بهش میگه که ارن حسابی حالش بد میشه و حتی رو پاهاشم نمیتونه وایسه و میخواد بیفته که دو تا پرستار اونو بلند میکنن و بهش کمک میکنن. یکی از پرستارها پیشش میمونه که ارن ازش خواهش میکنه فقط یه دقیقه بذاره دخترشو ببینه او اول اجازه نمیده و میگه خیلی خطرناکه اما با اصرارهای ارن بالاخره قبول میکنه و اونو پیش توچه میبره. ایلگاز که متوجه شده دادستان اجلال میخواد پرونده را ازش بگیره میره پیش دادستان ارشد و ازش میخواد تا پرونده را بده به اون او در آخر قبول میکنه و میگه پرونده مال تو باشه. سپس به داخل اتاق دادستان میرن تا ایلگاز درباره پرونده بهش اطلاعات بده.
اجلال با دیدن اونا کلافه میشه و میره. پرونده دادستان افه که درباره پیدا شدن سر بریده کنار دریا بود را ایلگاز از رئیس کلانتری میگیره و میگه من بهش رسیدگی میکنم او با دیدن عکسهای چهره سر بریده شده به فیرات میگه این شبیه مادر دکتر جهان نیستش؟ او تایید میکنه و با تطابق دادن چهرههای آنها ایلگاز میگه خودشه برو زن و شوهرو دستگیر کن بیار. توچه تو وضعیت خوبی نیست اما چند کلمهای با ارن پدرش صحبت میکنه که او با عصبانیت از اتاق بیرون میره و یک راست به سمت ساختمانی که توچه اونجا رفته بود راهی میشه. از طرفی صاحب خونهای که توچه قبل از این اتفاق، رفته بوده اونجا و نامه گذاشته بوده پشت درش به کلانتری میاد و نامه را بهشون نشون میده ایلگاز سریعا با مامورها به اون ساختمون میرن. ارن فیلم تجاوز به توچه را پیدا کرده و اصلاً نمیتونه نگاه کنه او حسابی گریه میکنه و با مرده متحرک فرقی نداره. همون پرستاری که به ارن کمک کرد میره سوار ماشینی میشه که سه مرد دیگه توش نشستن و بهشون میگه که اون دختر هنوز زنده است و نمرده! آنها که همان متجاوزها هستند حسابی استرس گرفتن….