خلاصه داستان قسمت ۲۶۲ سریال ترکی قضاوت + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۶۲ سریال ترکی قضاوت هستید پس تا آخر این پست همراه ما باشید. قضاوت یک مجموعه تلویزیونی ترکی محصول شرکت آی یاپیم به کارگردانی علی بیلگین، نوشته سما ارگنکون و به تهیه کنندگی کرم چاتای است. اولین قسمت آن در ژانر درام جنایی در ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۱ پخش و با استقبال بسیار بینندگان مواجه شد. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. فصل سوم آن نیز از ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ پخش شد و این سریال در ۹۵ قسمت به پایان رسید.
قسمت ۲۶۲ سریال ترکی قضاوت
مراسم عقد یکتا و لاجین در حال شروع شدن و با اومدن عاقد میرن دنبال لاجین تا عقد را شروع کنند. ایلگاز تو خونه با الیف و مرجان در حال خوردن کوفته و سیب زمینی هستند که درست کردن سپس حسابی با همدیگه خوش میگذرونن. به ارن گزارش میدن که درباره با پرونده سر بریده شده تو ساحل چیزی پیدا کردن او با دادستان افه و یک سری از مامورها به اونجا میرن. گارد ساحلی به ارن میگن که دست قطع شده پیدا کردن که از لاکهای رو ناخنش معلومه متعلق به یه زنه.او بهشون میگه بیشتر بگردین ببینین چیز دیگهای پیدا میشه یا نه. قواصها صداشون میزنن و میگن که یه چیز دیگه هم پیدا کردیم یه جسد. ارن جا میخوره و میگه اینا چه جور آدمین دیگه آدمارو میکشن میندازن تو دریا؟ سپس میخواد تا سریعاً بیاره بالا وقتی از آب در میارن بهشون خبر میدن که زنده است نبض داره ولی ضعیفه او خبر میده که آمبولانس بیاد. وقتی میره بالاسر شخصی که تو دریا پیدا شده و پتو را کنار میزنه میبینه توچه دختر خودشه. او شوکه میشه و شروع میکنه به داد کشیدن و گریه کردن دادستان افه میگه پس این آمبولانس چی شد؟ بگو سریع بیاد.
با اومدن آمبولانس آنها سریعاً به سمت بیمارستان راهی میشن. ارن مثل مرده متحرک شده و از کنار توچه تکون نمیخوره. وقتی عقد لاجین و یکتا شروع میشه و عاقد از لاجین اجازه میخواد که اونارو زن و شوهر اعلام کنه لاجین میگه نه که همه جا میخورن. یکتا ازش میپرسه که این چه مسخره بازیه؟ یعنی چی؟ لاجین میگه تو همه اون سالهایی که با هم بودیم همش منو تحقیر کردی کوچیک کردی هر بلایی که خواستی سرم آوردی دیگه اجازه نمیدم دوباره اونارو سرم بیاری و از اونجا میره. مراسم به هم میخوره و همه به خونههاشون میرن. جیلین وقتی به خونه برمیگرده بعد از خواباندن بچهها میره پیش ایلگاز که او ازش ماجرا را میپرسه و میگه عقد چه جوری بود؟ همه چیز خوب پیش رفت؟ او میگه اصلاً عقد صورت نگرفت بهم خورد و ماجرارو واسش تعریف میکنه. ارن از بیمارستان به ایلگاز زنگ میزنه و خبر اتفاقی که واسه توچه افتاده را میگه ایلگاز جا میخوره و شوکه میشه.
او با جیلین به سمت بیمارستان میرن آنها وقتی به بیمارستان میرسند میرن پیش ارن که اصلاً حال روحی خوبی نداره ازش میخوان تا بهش بگن چی شده ارن کم کم شروع میکنه به تعریف کردن ماجرا و از ایلگاز میخواد تا هرجور که شده باعث و بانی این اتفاقو پیدا کنه. ایلگاز بهش میگه خیالت راحت باشه هرجور شده پیداش میکنم خبر اتفاقی که واسه توچه افتاده به کلانتری هم رسیده فیرات به همراه امید و گوگسو و آنیل میرن به بیمارستان. ایلگاز از آنها میپرسه که خبر داشته توچه کجا میره یا نه؟ چیزی میدونن یا نه؟ آنها اظهار بی اطلاعی میکنند و میگن که ماشینش توی منطقه بیابونی پیدا شده ایلگاز میگه برین و هرچی سرنخ پیدا میکنین جمع کنین و سیگنال گوشیشم بگیرین ببینین به کجا میرسه. دکتر از اتاق عمل بیرون میاد و بهشون میگه که حسابی مورد خشونت قرار گرفته و هر بلایی که سرش اومده را بهشون میگه و ازشون میخواد تا دعا کنند واسش ارن گریه میکنه و حالش اصلاً خوب نیست او یک دفعه با عصبانیت از بیمارستان بیرون میره. گوگسو و آنیل به اتاق میرن تا ببینن چیزی از توچه میفهمن یا نه. ایلگاز و جیلین دنبال ارن راه میافتند….