خلاصه داستان قسمت ۲۴ سریال ترکی مروارید سیاه + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۴ سریال ترکی مروارید سیاه می باشید همراه ما باشید. سریال ترکی مروارید سیاه (Siyah İnci) به کارگردانی بنال طیری در سال ۲۰۱۷ برای شبکه استار تی وی ترکیه ساخته شد. فیلمنامه این اثر توسط یکتا تورون نوشته شده و در ژانر درام و عاشقانه قرار دارد. سریال داستان عشق پرشور هازال، با بازی هانده ارچل، و کنعان، با بازی تولگاهان ساییشمان را روایت می کند. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ هانده ارچل Hande Erçel، تولگاهان سایسمان Tolgahan Sayisman، برک هاکمان Berk Hakman و….
قسمت ۲۴ سریال ترکی مروارید سیاه
مادر غزال وقتی قضیه رو میفهمه شوکه شده و با گریه به غزال میگه من نمیزارم که دیگه تو به اونجا برگردی! من اون وورالو میکشم! اما غزال ازش میخواد تا کاری نکنه و میگه وورال به من صدمه نمیزنه چون من معنیه زندگیشم خیالت راحت باشه و همدیگرو بغل میکنن. اما وقتی از هم جدا میشن ملک طاقت نمیاره و با عصبانیت میره سمت خانه وورال و اونجا صداش میزنه. وورال میره پیشش و میگه چیشده؟ او با وورال دعوا میکنه و میگه که میدونه چه غلطی کرده جانان از سر و صدا پیششون میره و میگه اینجا چه خبر؟ و ملک را به گوشهای میبره تا باهاش صحبت کنه بعد از کمی صحبت کردن باهاش بهش میگه که آزمایش دیانای گرفته و فهمیده که غزال دختر عزیز توپراکه ملک جا خورده نمیدونه باید چی بگه. جانان بهش میگه اگه از این قضیه کنار نکشی و ادامه بدی مجبور میشم به غزال بگم همه چیزو ملک از اونجا میره. وقتی میرسه خونه از وضعیتی که توش گیر کرده گریه میکنه وورال با مادرش سر این قضیه حرف میزنه و بهش میگه که خیلی عصبی بود با چشماش میخواست منو بکشه!
مادرش بهش میگه خیالت راحت باشه از این قضیه میکشه کنار باهاش حرف زدم. وورال با غزال و ایرماک قرار گذاشته بود که شام برن بیرون آنها راهی میشن کنعان که از ایرماک فهمیده آنها به کدوم رستوران میرن به سمت اونجا راهی میشه. ایرماک به بهونه سرویس بهداشتی میره پیش کنعان و با هم صحبت میکنند غزال اونا رو میبینه و متوجه میشه که دا شدن اونها الکی بوده بعد از رفتن کنعان غزال میره پیش ایرماک و بهش میگه که کنعان عاشق تو نیست باورش نکن ایرماک که حسابی عاشق شده چشماش کور شده و حقایق را نمیبینه و نمیشنوه. او به غزال میگه به نظر من تو این واقعیتو نمیخوای بپذیری که دیگه کنعان تورو دوست نداره و عاشق منه! من هیچ وقت ازش دست نمیکشم و از اونجا میره غزال برای او نگران میشه. ملک خونه با خلیل دعوا میکنه و میگه که تو میدونستی وورال چه بلایی سر دخترمون آورده ولی هیچ کاری نکردی! و او را سرزنش میکنه که خلیل میگه وقتی دیدم عقدش کرد و اینجوری جبران کرد دیگه میتونستم چیکار کنم؟ ملک بعد از زدن حرف های دلش به داخل میره. سینان ابرو را به خونه میرسونه به صورت غیر مستقیم بهش میفهمونه که ازش خوشش اومده و حرف های دافنه را زیاد جدی نگیره….