خلاصه داستان قسمت ۲۴۴ سریال ترکی قضاوت + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۴۴ سریال ترکی قضاوت هستید پس تا آخر این پست همراه ما باشید. قضاوت یک مجموعه تلویزیونی ترکی محصول شرکت آی یاپیم به کارگردانی علی بیلگین، نوشته سما ارگنکون و به تهیه کنندگی کرم چاتای است. اولین قسمت آن در ژانر درام جنایی در ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۱ پخش و با استقبال بسیار بینندگان مواجه شد. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. فصل سوم آن نیز از ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ پخش شد و این سریال در ۹۵ قسمت به پایان رسید.

قسمت ۲۴۴ سریال ترکی قضاوت

ایلگاز با جیلین صحبت میکنه سر پرونده ی زنی که پسرشو گم کرده و بهش میگه که درخواست گرفتن اون پرونده را دادم تا بگیرمش جیلین بهم میریزه و میگه میدونی همزمان نمیتونیم رو یه پرونده کار کنیم! و ازش میخواد این کارو نکنه چون خودش میخواد پیگیری کنه بحث کشیده میشه به زمان گم شدن بچه خودشون و باهم کل کل میکنن در آخر جیلین میگه او پرونده رو نمیگیری! خودم بهش رسیدگی میکنم الانم میرم دنبال مرجان. وقتی با مرجان به خونه برمیگردن میبینن ایلگاز خونه نیست او روی میز نوشته ای گذاشته که میرم بیرون دیروقت هم میام. آنها میرن باهم بستنی میخورن و ایلگاز هم با ارن رفتن به می خانه باهمدیگه نوشیدنی میخورن و درد و دل میکنن. ارن از رئیس جدیدی که اومده گلگی میکنه که اصلا یه آدم نچسبیه که نگو ایلگاز میگه پس خیلی قوی اومده ارن میگه اونم چجوری!

سپس ازن از ایلگاز میخواد حرف دلشو بزنه تا کمی آروم بشه ایلگاز هم واسش تعریف میکنه که من فکر میکردم جیلین منو بخشیده که دوباره باهم ازدواج کردیم ولی امروز فهمیدم که هنوز نبخشیده اونم با یه طرز خیلی بدی فهمیدم! رئیس کلانتری از پشت شیشه افه و توچه را تو ماشین میبینه که باهمدیگه میرن. ایلگاز وقتی میره خونه میره پایین تخت میشینه و حرف های دلشو به جیلین میزنه که هیچی بین من و نیل نبوده از وقتی هم که فهمیدم مرجان هنوز زنده ست هرروز خودمو سرزنش میکنم و نمیتونم خودمو ببخشم و از اونجا میره تو سالن میخوابه که جیلین ذهنش بهم میریزه. فردای آن روز رییس کلانتری وقتی به کلانتری میره همه از ترس سرجاشون میشینن. او میره به اتاق ارن که میبینه داره تو اتاق کارش صبحانه میخوره و بهش تیکه میندازه جیلین به اونجا میاد و با ارن خودمونی حرف میزنه که رئیس کلانتری بهش نگاه میکنه و جیلین ماجرارو جمع میکنه و سریع از اونجا میره. ایلگاز رفته دادستانی و با منشی دادستان ارشد حرف میزنه درباره همون پرونده ای که میخواست بگیره ازش منشیش میگه اگه تونستم باهاشون ارتباط بگیرم بهتون خبر میدم….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا