خلاصه داستان قسمت ۲۲۱ سریال ترکی قضاوت + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۲۱ سریال ترکی قضاوت هستید پس تا آخر این پست همراه ما باشید. قضاوت یک مجموعه تلویزیونی ترکی محصول شرکت آی یاپیم به کارگردانی علی بیلگین، نوشته سما ارگنکون و به تهیه کنندگی کرم چاتای است. اولین قسمت آن در ژانر درام جنایی در ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۱ پخش و با استقبال بسیار بینندگان مواجه شد. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۰ از شبکه جم تیوی و یه ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. فصل سوم آن نیز از ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ پخش شد و این سریال در ۹۵ قسمت به پایان رسید.
قسمت ۲۲۱ سریال ترکی قضاوت
فیلم دوربین های سوپرمارکت به کلانتری میرسه و اونا میرن که فیلمو ببینن که تو فیلم متوجه میشن یکی میره از قصد چیزی میریزه تو غذای تولین اونا جا میخورن. یکتا با خواهر ثروت قرار گذاشته و باهاش صحبت میکنه و درباره بچه تولین و برادرش میپرسه که او میگه خبری ازش ندارم یکتا میگه باید پس خبر گیر بیاری بگی بهم وگرنه اخباری به تیمور گفته میشه که اصلا خوب نیست و تهدیدش میکنه او با عصبانیت از اونجا میرن. یکتا با گرفتن اطلاعات درباره دختر تولین میره پیش جیلین و بهش برگه ای میده و میگه این اطلاعات اون دختره ست واست پیداش کردم و سعی میکنه دلشو بدست بیاره اما جیلین میگیره و میگه این چیزی از دلخوریم ازت کم نمیکنه فردا هم میام وسایلمو جمع میکنم و میرم دیگه هم من و مرجانو نمیبینی! یکتا که ناراحت و بهم ریخته ست کنار وایساده و رفتنشونو نگاه میکنه. پدربزرگ مردان نوه اش را زیر نظر داره و از مدرسه تعقیبش میکنه تا دوباره سراغ مواد مخدر نره که او متوجه میشه و تو خونه مدام بهش تیکه میندازه.
جیلین از اینکه مرجان اونو به اسم صدا میکنه و بهش مامان نمیگه ناراحته. جیلین به آدرسی که یکتا واسش پیدا کرده رفته و اونجا دختر تولین را میبینه که اسمش زینبه او باهاش حرف میزنه و عکس مادرشو بهش نشون میده سپس نامه هایی که تولین برای دخترش مینوشته را بهش میده تا بخونه. جیلین وقتی از پیششون میره زنگ میزنه به راننده آمبولانس و بهش میگه باید درباره تولین چندتا سوال بپرسم ازتون من دادستان جیلین هستم و باهاش تو دفتر کارش در دفترحقوقی تیلمن قرار میزاره از طرفی ایلگاز و بقیه متوجه میشن راننده آمبولانس قاتله تولین بوده و هرچی به جیلین زنگ میزنه او جواب نمیده که به یکتا زنگ میزنه و بهش میگه ماجرارو. یکتا با عجله خودشو به اتاق جیلین میرسونه و بهش میگه یه تلفن ضروریه شوهرته بیا بگیر و مرجان را به اوزگه میخواد ببره سرویس همان موقع ایلگاز به جیلین میگه که راننده آمبولانس قاتله جیلین جا میخوره که راننده بلند میشه و با اسلحه یکتارو گروگان میگیره و همه شوکه میشن…